-
جمعه 1393/06/21
-
19:22
-
807 بازدید
روستای نظرآقا از دیر باز مهد پرورش انسان هایی بزرگ و صاحب نام بوده و بواسطه همین انسان های بزرگ نامش را در جای جای ایران اسلامی به گوش مردم رسانده اند
در عرصه های مختلف فرهنگی ،اجتماعی ،اقتصادی ،علمی و سیاسی که این روستا از سیاست روستایی فعال و نقش بسزایی در تصمیم گیری های استانی و حتی کشوری داشته است ولی خود مردم شاید قدردان این بزرگان نبوده یا واقعا به بزرگی این هم ولایتی هایمان پی نبرده اند ،داشتیم سرچی میکردیم و سایت های مختلف رو بررسی میکردیم دیدیم سایتی از روستایی در استان با یکی از این بزرگان روستاموی عزیزمان مصاحبه صمیمی کرده ، وقتی متن مصاحبه رو خوندیم به روستای نظرآقا و این بزرگ مرد افتخار کردیم، یادمان نمی رود سید بزرگ اصلاحات ،سید محمد خاتمی ، برای اعلام آمادگی حضور در انتخابات ریاست جمهوری دو سال قبل از انتخابات سال 76 به منزل شخصی این روحانی عزیز آمد.
بله این شخص بزرگ ،شیخ اصلاحات استان ، حاج حسین رزمجو هست و با هم بخوانیم مصاحبه شیرین و صمیمی وی با این سایت خبری روستای آبطویل همرا با عکس های قدیمی
بيوگرافي ؟
بنده حسين رزمجو متولد 1337 در روستاي کتاه نظر آقا دشتستان . تا كلاس ششم ابتدايي در محل بودم و بعد از آن در مدرسه فرخي (شهيد بهشتي فعلي) تحصيل نمودم .
پدرم روضه خوان بود و به همين دليل بنده نيز با مسائل روضه خواني آشنا شده بودم البته كلاس سوم ابتدايي كه بودم نيز كم و بيش شعر هايي را با صدا مي خواندم .بعد از كلاس اول دبيرستان با تشويق پدرم رفتم به مدرسه علميه مقیمیه ولي به خاطر شرايطي كه وجود داشت بعد از مدتي رفتم به مدرسه شهيددستغيب .
مدرسه بسيار منظم و سخت گيري بود و هر هفته امتحان مي گرفتند . بعد از مدتي برادر (شيخ احمد) نيز با خودم بردم شيراز براي تحصيل در حوزه علميه
در زمان ورود ما به اين مدرسه از وضعيت تحصيل و معرف و اينها سوال كردند و در همان ابتدا امتحان ورودي گرفتند كه با نمره 19/ قبول شدم و اولين نفري بودم كه از مدرسه شهيد دستغيب معمم شدم چون اولين دوره بود .
سال 65 بود كه جناب آقاي يوسف دشتي نماينده بوشهر در مجلس خبرگان رهبري با من تماس گرفتند و گفتند شما بايد بياييد بوشهر براي خدمت و پس از اصرار و درخواست هاي بچه هاي سپاه و اداره اطلاعات در ابتدا هم قبول نكردم ولي با اصرار زياد در اداره اطلاعات استان همراه با برادرم تا حدود 14 سال مشغول به خدمت شدم .
حدود 7/5 سال رئيس اداره اطلاعات دشتستان و همزمان امام جمعه موقت برازجان و حدود 6/5 سال نيز در اداره كل اطلاعات استان و همزمان امام جمعه موقت بوشهر مشغول به خدمت بودم تا سال 78 كه براي كانديداي مجلس شوراي اسلامي ثبت نام كردم و با اختلاف 2000 راي موفق نشدم به مجلس راه يابم .
باز هم درخواستهايي از اطلاعات براي بازگشت داشتم لي شرايط اين چنين بود كه در يكي از استانهاي همجوار مي بايست چند سالي خدمت مي نمودم و بعد از آن در بوشهر ولي پس از تلاشها موافقت وزارت را براي انتقال به وزارت كشور گرفتم و در استانداري بوشهر خدمتم را ادامه دادم
تا سال 85 كه منتقل شدم به فرمانداري دشتستان و مجدد حدود 2ماه پيش برگشتم به استانداري و در حال حاضر هم به عنوان مدير كل امور اجتماعي استانداري بوشهر مشغول خدمت مي باشم
نحوه آشنايي شما با روستاي آبطويل ؟
حدود سالهاي 52 الي 53 بود يك روزي با پدرم در خيايان امام (ره) برازجان داشتيم مي رفتيم من هم معمم بودم . مرحوم حاج عبدالحسين بجلي كه ما آن زمان وي را نمي شناختيم به طور اتفاقي ما را ديد و داشت با پدرم صحبت مي كرد كه ما يك روحاني مي خواهيم براي روستاي آبطويل . ما كه نمي دانستيم آبطويل كجاست . پدرم گفت پسرم خوب است بيايد . مرحوم گفت مي تواند قرآن بخواند .
پدرم گفت بله . خلاصه قرار گذاشتيم فرداي آنروز من بروم گاراژ با ميني بوس پدر آقاي افراشته بيايم آبطويل . اينطور شد كه ما رفتيم و سوار شديم و آمديم آبطويل خانه حاج عبدالحسين . اوايل فقط قرآن مي خواندم و اشتباهات مي گرفتم . يك شبي گفتم حاجي مي توانم روضه هم بخوانم .
حاجي گفت اگر مي تواني بخوان . همينطور شد كه همان سال اول مردم رضايت بسياري از ما داشتند و در زمان رفتن ما (روز عيد فطر) 10 الي 12 نفر ما را بدرقه كردند . در مجموع 18 سال در آبطويل من منبر مي رفتم
ارزيابي قبلي و فعلي شما از آبطويل؟
ارزيابي فعلي كه نمي توانم داشته باشم چون اطلاعات آنچناني ندارم ولي در گذشته آبطويل مردمي بسار خوب با صفا هم دل و همراه داشت . خود بنده هر جا مي رفتم مثالي خواستم بزنم مثال آبطويل را مي زدم البته الان هم همين طور است .
آن زمان حجم برنامه هاي فرهنگي كه ما آن موقع براي خواهران كلاس احكام داشتيم . يادم هست آن زمان در آبطويل سالانه شن ريزي مي كردند و نصب تابلوهاي راهنماي كه شايد در شهرهاي ما هم اينچنين نبود و همه فكر عمران و آبادي بودند ولي در روستاهاي ديگر هيچ خبري نبود . به راحتي بگويم تنه مي زد به روستاهاي ديگر كه ادعا مي كردند و قابل مقايسه با ديگر روستاها نبود . ارتباط عجيبي بود ميان ما و اين مردم .
مردم همه به يكديگر كمك مي كردند . واقعا براي ما مادري مي كردند و پدري به خصوص همسر مرحوم حاج عبدالحسين كه مادري بود براي ما و خيلي زحمتشان دادم . تمام مردم خيلي زحمت ما را كشيدند و من تا هميشه محبتهاي اين مردم را فراموش نخواهم كرد. مرتب مسئولين
را دعوت مي كردند و پيگير بودند.
خاطره شيرين از آبطويل ؟
در ماه رمضان رسم بر اين بود كه روحاني هر شب منزل يكي از مردم دعوت بود . به خيلي ها نوبت نمي رسيد بعد ناراحت مي شدند و
مي گفتند كه روحاني و دست اندركاران پارتي بازي نموده اند و نوبت به ما نرسيده . ما كه دوست داشتيم منزل همه برويم ولي ماه رمضان
يك ماه بود و مردم..... و اين بسيار براي من شيرين بود كه چقدر مردم صاف و صادق هستند .
خاطره تلخ از آبطويل ؟
براي يك مدت كوتاهي يك اختلاف در روستا به وجود آمد البته اين هم با درايت و عقلانيت بزرگان جمع شد ولي خيلي ما را رنج داد كه چرا
اين روستايي كه اين قدر يك پارچه و صميمي است بايد اين شكل اختلاف پيدا كند و خيلي حقيقت برايم تلخ بود . خوبي اين مسئله اين بود
كه اختلاف مذكور دوام نداشت وبه جاهاي باريك كشيده نشد.
- آيا دوست داريد دوباره در اين روستا منبر رويد ؟
اگر شرايط فراهم شود و ما بيكار تر شويم و دوباره دوستان دور هم جمع شوند بله . من هميشه دعا مي كنم دوستان را و فكر مي كنم چه
اتحادي چه صفايي و همين شد كه محل هنوز مي درخشد و من خيلي اين محل را دوست دارم
توصيه به جوانان ؟
درست است كه امروز فضاي مجازي و ماهواره جاي خيلي از چيزها را گرفته است ولي آنچه به ما مرهوبيت و بزرگي مي بخشد پيوند تاريخ و
بزرگان و اينكه بدانيم گذشتگان چه كشيده اند تا ما به اينجا رسيده ايم و احترام به بزرگان . مأنوس شدن با قرآن و اهل بيت كه راه سعادت بشر
است و اينكه جوانان از اين دو فاصله نگيرند
برچسبها: نظرآقا سلام, حاج حسین رزمجو, شیخ اصلاحات بوشهر, روستای آبطویل, www.nazaragha-salam.ir, علی زیرایی, پایگاه اطلاع رسانی,
نظرات
با محبت با صفا صمیمی و دوست داشتنی
کاش یه جلسه تقدیر و بزرگداشت براش میذاشتید