-
جمعه 1392/06/08
-
23:00
-
319 بازدید
علم یا ثروت ؟!
در غرّه ی ایام زندگانی و شروع تمرین نگارش و انشا ؛ معلم ها موضوع می دادند : علم بهتر است یا ثروت ؟ با آن که خود اهل انشایم و دبیر نگارش ؛ هنوز بر بنده مکشوف نیست این راز سر به مهر که اولاً چرا مقایسه علم با ثروت که میان آن نه تشابهی است و نه تجانسی ؟ در ثانی چرا به عنوان موضوع اول ؟ آن گونه که علمای بلاغت می گویند باید میان دو امر ، تفارق و تشابهی باشد تا مقایسه شوند . هم چنین شاگردی که تازه از مرحله جمله سازی به وادی سنگلاخ نوشتن گام گذاشته ، چرا نباید اشیا پیرامون را وصف کند به نام اولین تمرین ؟ چرا پریدن از پله ی اول به سوم ؟ نکته ای که نه بزرگان تعلیم و تربیت قبول دارند نه ادیبان ملک سخن.
بیان درونیات تقدمی دارد و تأخری . براعت استهلال موضوع باید به سمت کدام محور می چرخید ؟ باید ازعلم و عالم فلک زده گفت یا ثروتمند بی درد شکم گنده ؟
در متن به عنوان مهم ترین بخش مضمون ؛ در برابر که باید گردن کج کرد ، تعظیم نمود تا به وجود سراسر مبارکش بر نخورد ؟ علم گوشه گیر یا ثروت جولان ده ؟
در نتیجه (تأخر) کلام باید تفوق یکی بر دیگری (علم برثروت یا ثروت بر علم ) نمایش داده می شد. از آن جا که میان خرما و خدا زندگی کردن کاملاً مردود است به تعبیر عوام . بنابراین با امکانات موجود زمانه براعت کدام مورد امکان پذیر بود از نظرگاه انشا دهنده ؟
چربش فهرست موضوعی باید به کدام جهت باشد . علم ، تعریف عالم ، انواع علم و ... یا مبانی ثروت ، طبقه بندی ثروتمندان ، گنج باد آورده و ...
در جواب این همه سؤال بی جهت و من درآوردی ذکر چند نکته قابل تأمّل است :
نکته ی یک : قدیم ؛ نه مدارس غیر انتقاعی بود و نه دانشگاه آزاد ، از پردیس ها هم خبری نبود . پیام نور و علمی- کاربردی نیز منزلتی نداشت. دو خانه خشتی با کلی بچه ی قد و نیم قد و آخوندی که همکاره بود ( مدیر ، ناظم ، منجم ، ریاضی دان ، ادیب و ...) و به دو تخم مرغ ناشتا قانع بود. پس نه شباهتی است و نه مفارقتی . وقتی این دو ( شباهت و تفاوت )کان لم یکن باشند ، خود به خود قضیه سلبی است و غیر موجود.
نکته ی دو : گذشته که نه دلال دم کلفتی بود و نه محتکر و مختلس صاحب منصبی پس ثروتمندی نبوده که با عالم یک لا قبا قیاس شود . اصل موضوع قابل بازنگری است.
نکته ی سه : آن روزها مدرک ، مد روز نبوده ، اصلاً مدرکی نبوده که صاحب آن باسواد باشد یا بی سواد ، تقلبی باشد یا غیر تقلبی . به ضرب اسکن باشد یا غیر پولی .از آن جا که تصدیقی نبوده ، حتماً علم و پژوهشی نبوده . چگونه می شود مدرک نبوده را با ثروت قارون گونه ربط داد ؟
نکته چهار : آن وقت ها قاضی و قضاوت بوده اما کفه های ترازوی عدالت اقتصادی بالا و پایین بوده بر عکس امروز ! وقتی نه تعادلی باشد و نه عدالتی. چه کسی می خواهد منصفانه رای به نفع مظلوم صادر کند و ظالم را مجازات کند به فرض بودن ستم گر و ظلم . و با احتساب خواهان و خوانده.
نکته پنج : در عهد بوق نه ثروتمند عالم بوده ، نه عالم ثروتمند . وقتی صورت مسئله پاک شده است چگونه می شود ادعای حل معضل داشت.
نکته شش : در مقام تشبیه ؛ این دو نه مشبه چیزی می شدند و نه مشبه به امری مثلاً نمی گقتند : عالم مانند فرد بیناست و ثروتمند مانند کور یا بالعکس .
نکته هفت : آن روزها عالم هشتش گرو نه بوده مثل حالا ، با این تخفیف که اقساط بانک حلقومش را نفشرده ، قبوض تلفن ، آب و گاز راه به راه نمی رسیده و مأموران آن ها چون اجل معلق در را از پاشنه نمی کندند ، ترس صاحب خانه وبال گردنش نبوده و شهریه ی اطفال تا مرز سکته ی ملیح او را نمی کشانده. بابت استنشاق هوای پاک به بلدیه عوارض نداده و مالیه بابت هیچ و پوچ عرصه را بر او تنگ نمی کرده است.
نکته هشت : آن سال ها عالم غم نان وآب داشته اما مجبور به شغل دوم و سوم ، کاغذ بازی های مد روز و معلمی سر خانه مشتی خنگ نبوده است.
نکته نه : اگر ثروتمند به مال و منالی می رسید در روزگار ماضی . بی گمان از راه کلاه گذاری ، رشوه و شائبه دزدی می رفت عکس زمان مضارع !
نکته آخر : از آن جا که مدارک مستندی دال بر اقامه ی دعوی نیست پس موضوع را باید پاس داد و کش داد تا خواننده بیکار نماند و خوابش نگیرد.
حالا با این استدلال های صد من یه غاز به نظر شما علم بهتر است یا ثروت ؟
با تشکر فراوان از آقای اصغر علیخانی
سرگروه و دبیر زبان و ادبیات فارسی در منطقه سعدآباد
برچسبها: بخوانید از زبان آقای اصغر علیخانی (علم یا ثروت ؟!), اصغر علیخانی, سرگروه و دبیر زبان و ادبیات فارسی در منطقه سعدآباد, نظرآقا سلام, علی رزمجو, عکس های روستای نظرآقا, ali razmjoo,