-
دوشنبه 1397/04/11
-
17:38
-
321 بازدید
اندرحکایت (آب) در نظرآقا
مردم بلوک زیراه همچون تمام روستاهای وقت بخش سعدآباد که قدیمی ترین بخش در استان بوشهر محسوب میگردد؛ ابتدا از آب جاری ورودی جداول آبی نخیلات واقع در روستای خود استفاده میکردند. روستای نظرآقا نیز که یکی از قدیمی ترین روستاهای این بخش محسوب میگردد از جداول آب و گدار معروف به (گدارعبدالحسین) آب مصرفی مورد نیاز خود را تامین و بوسیله مشک ذخیره روزانه میکردند. اما با پیدا شدن چشمه و چاه (سالم خانی) واقع در شهر برازجان و چشمه آب شیرین (دالکی) و تغییر ذائقه مردم به آب شیرین؛ سحرگاهان با الاغ این مسیر طولانی را طی و مشک خود را پر از آب میکردند و در اختیار خانواده قرار میدادند.
گاهی افرادی اقتصادی هم بودند که آب را برای فروش میآوردند و با دریافت هزینه؛ آب را تحویل مردم میدادند. چندین سال بعد با اشکار شدن آب شیرین(چاه) در آبادی (کعلی)؛ مردم روستا از جمله زنان بصورت پیاده و سواره صبحگاهان از منزل خارج و در نوبت این مایه حیات می نشستند و بعد از پر کردن آب؛ آن را بسختی و مشقت از رودخانه سعدآباد عبور میدادند و به منزل می رساند.
اما افرادی خیر (نیکوکار) نظرآقا بیکار ننشستند، و با همکاری اهالی به حفر (آب انبار) اقدام کردند و با ایجاد آن تحولی شگرف (آب) که دغدغه اصلی مردم بود مرتفع گردید.
انبار مشهدی اسماعیل حاج عبدالعلی، کرم قاید عبدالله، دار انبار، انبار مرؤ؛ از جمله انبارهایی بودند که سقف نداشتند و آب آنها بوسیله باران تامین میشد.
انتقال آب از این آب انبارها به منزل معمولا کار روزانه زنان بود که با مشک (پشت کمر) بشکل دسته جمعی انجام میشد، فرصتی بود تا زنان گپ گفتی و کسب اطلاعاتی که مثل نقل شیرین بود رد و بدل کنند.
آدمی که دارای قدرت تفکر و تکامل است، اگر بخواهد از سخترین مانع ها هم عبور میکند، با آمدن ساروج و سیمان و سنگ مردم بتدریج در منازل خود آنهایی که وضع مالی خوبی داشتند شروع به حفر انبار نمودند. این انبارها که سقف طاقی شکل داشتند و با مصالح گچ ساخته میشدند صرفا جهت ایجاد سایه، بر روی آب درودن انبار و خنک نگه داشتن آن برای آب انبار ایجاد میکردند. سقف این انبارها به مثابه یک تخت عمل میکرد و شب های تابستان جای امنی برای خوابیدن بود. در موقع خالی شدن با یک تقاضا تانکر جهاد آن را برایت لبریز آب میکردند.
با آمدن آب لوله کشی ورق برای آب انبارها عوض شد. نسل جدید که موتور یا ماشینی خریده بود، انبارها را بکلی مزاحم خود دیدند و با بیل و کلنگ و لودر بجان این گنجینه ها افتادند که پس از تخریب؛ آن را با خاک پر کردند و بر مزارش سیمان کشیدند.
مردم فکر می فکر میکردند دنیا همیشه یه قراره میمونه.
از کاشت نخیلات و مرکبات و آبیاری آنها با آب شیرین در منزل تا آبپاشی بی دلیل محوطه حیاط و بیرون حیاط گرفته تا ارزانی آب و فراوانی آن موجب شد که فرهنگ قرآن همان اسراف را از یاد ببریم و گذشته نیاکان خود را فراموش کنیم.
این آب مایه حیات است، خوب میدانید که امروزه بدون پمپ وارد منزل نمیشود. نبود و کمبود آن تمدنی را نابود میکند.
آهنگ و صدای بی آبی بگوش من و تو میرسد، مصرف کنیم اما درست،
مشاهده میشود افرادی اقدام به ساخت باغ شهری نموده اند و آب را رها و خود در شهر زندگی میکنند. این فی نفسه کاری درست نیست.
نیک میدانیم که نخیلاتمان را با حفرچاهای متعدد نابود کردیم، اما الان نوک پیکان بی آبی بطرف خودمان نشانه رفته، اما با درایت میتوانیم از این پیچ خطرناک عبور کنیم؛ اما اگه نخواهیم سرنوشت ما مثل نخیلاتمون میشود.
در آیندهای نزدیک که پیش رو داریم جنگ جنگ آب است. عزیزان اما بیائیم آن را به فرصت تبدیل کنیم.
طبق فرمایش قرآن سرنوشت هیچ قومی عوض نمیشود مگر بدست خودشان.
برچسبها: نظرآقا سلام, حیدر رضانیا, علی رزمجو, بی آبی, آب رسانی در استان بوشهر, آب رسانی در منطقه سعدآباد, آبرسانی قدیمی, مقاله قدیمی آب, روستا, آب,