روستای نظرآقا-نظرآقا سلام

گفتگو از _ سبحان ستوده

میشه لطف کنید بصورت کامل خودتون رو معرفی کنید؟

بسم الله الرحمن الرحیم ظهراب شهریاری فرهنگی روستای نظراقا , فرزند سهراب ، که بطور رسمی از سال 1368 وارد آموزش پرورش شدم و تقریبا در سه منطقه دیر و بردخون و سعداباد بوده ام و اکنون هم حدود 6 و اندی از سابقه شغلی ام باقی مانده تا به بازنشستگی برسم.

اولین روز دبیری خود را چگونه گذراندی؟

اولین روز رو ماموریت داشتم که میخواستم به روستای کانسرخ قدیم که الان اسمش به (سبا) تغییر کرده بروم . این روستا خیلی جالب بود و خانه های آن اصلا دیواری نداشتند و فقط دیوارهای خانه ها رو خار و خاشاک تشکیل میدادند منم چون اولین روزی بود که رفته بودم کامل مسیر خودم را گم کردم و سر از منزل رئیس شورای آن روستا درآوردم و با کمک ایشون به مدرسه رفتم در واقع مدرسه ای در کار نبود فقط یک اتاق و فضای آزاد و جلسه اونروز رو فقط به صحبت در مورد کار گذراندم.

نحوه برخورد شما و دانش اموزان چگونه است؟

عارضم خدمت شما در مدرسه چون فضا رسمی تر است من همیشه تلاش میکنم با بچه ها کاملا رسمی و البته خوب و صمیمی باشم و بیرون این فضا با دانش آموزانم راحتم.

بهترین خاطره ای که از کلاس درس داشته اید؟

خوب یک خاطره ی خیلی خوب که همیشه مونده : سال 1376 در روستایی بنام شول دانش آموزی داشتیم که اومد مدرسه تا همراه خودش یک شاخه گل داره و لباساش هم خیلی خیلی خاکی شدند. خوب وقتی از اون پرسیدم که چه اتفاقی افتاده چرا لباس هات کثیفه گفت که گل را از گلزار شهدا از مقبره ی دایی اش که شهید بوده آورده و منم با احترام کامل و تشکری هم که کردم گل را برگرداندم که به جای اولش.

بدترین خاطره ای که داشته اید؟

خاطره ی تلخ ما روزی هست که دانش آموزان ما مشکلی داشته باشند و بدون آمادگی بیان مدرسه یا ما نتونیم امکانات رو برای اونها فراهم کنیم اگر دوست داشته باشید از دغدغه های ما بدونید باور کنید چون ما مسئول مدرسه هستیم تا زمانی که ما خونه برسیم هر بار که گوشی ما زنگ میخورد نگران میشیم که نکند خدایی نکرده اتفاقی برای دانش آموزی افتاده باشد یعنی اینها از تلخترین خاطرات روزانه ما هستند.

معلم بودن چه احساسی دارد؟

احساس به مراتب خوبی است چون فرهنگی و فرهنگیان ما همیشه در بین مردم قابل احترام بوده اند هر چند بدلیل بی مهری های متوالی از طرف دولت ها انگیزه ها را از بین برده ولی خوب حس انتقال معلومات حس بسیار شیرینی هست و بسیار خرسند میشی که بعضی اطلاعات رو انتقال میدی هر چند انرژی منفی هم در کار ما نقش دارد

چه ورزشی علاقه داری؟

با توجه به اولویت ها اول فوتبال بعد والیبال و بعد پینگ پنگ الان هم بطور مستمر ورزش فوتبال رو انجام میدهم.

قرمز یا آبی؟

خوب این بستگی داره جالب اینجاست که من تا 5 ابتدایی استقلالی بودم وحتی اولین عکس سیاه سفیدم هم با پیرهن آبی بوده ولی از اون به بعد نفهمیدم چی شد که قرمز شدم و الان پرسپولیسی هستم .

بازیکن مورد علاقه:

بازیکن خارجی زیدان و در ایران سیروس قایقران 

چه درسی تنفر داشتی یا علاقه نداشتی به اون درس ؟

واقعا هیچوقت از درس خاصی بدم نمیومد و درس خاصی نبوده که دوس نداشته باشم ولی معمولا ضعیفترین نمراتم در درس هنر بوده که شاید چون فقط بلد بودم پرچم ایران رو بکشم .

سابقه تدریس شما چند سال میشه؟

حدود 24 سال در خدمت آموزش و پرورش هستم. سال اول که روستای کانسرخ بودم به دلیل ردیف فقط 2 هفته کار من طول کشید باز برگشتم و بصورت سرباز معلمی رفتم و حدود 6 ماه بصورت حق و تدریس در یکی از روستاهای بدون امکانات کنگان بودم بدون حتی امکانات معمولی و برق و آب خوردن و حتی بلد نبودن زبان فارسی صحبت کنند چون اکثرا عرب زبان بودند، و بعد از اون مجدد رفتم دیر و بعدش از دیر رفتم سعدآباد و بعدش مجددا رفتم دیر و سپس بردخون و بعد از آن مجددا از سال 80 تا الان در منطقه سعدآباد هستم

آقای شهریاری محبوبترین معلم شما چه کسی بوده؟

خدا بیامرزه شهید زارع معلم دوران ابتدایی ما بود و بخاطر احترامی که براش قائل بودیم با اون سن کم با پای پیاده در مراسم تششیع او حاظر شدم

اگر جای وزیر اموزش و پرورش بودین چیکار میکردین؟

اولین کاری که میکردم معلمی رو از دغدغه معیشتی خارج میکردم مطمئن باشید معلمی که در مدرسه به فکر بدهکاری باشد نمیتواند تمرکز کند همیشه باید وقتش صرف جمع آوری اطلاعات باشد نه فقط دغدغه شغل دوم و مشکلات مالی مطمئن باشید که اگر معلمی به این سمت برود هیچ وقت جایگاه خودش رو پیدا نخواهد کرد .

بهترین هدیه ای که تا در روز معلم گرفتی چی بوده؟

بهترین هدیه نه تنها برای بنده بلکه تمام معلمان اینه که دانش آموزان با یادگیری کامل اون روز رو تموم کنند و در آینده ما دانش آموزان خودمون رو ببینیم که به موفقیت رسیده اند .

آقای شهریاری، این چندتا تا کلمه را با یک توصیف کنید:

مدیر: توانمندی

مستخدم مدرسه: زحمتکش مدرسه

مدرسه رودکی: یاد آور دوران کودکی

معلمی: عشق

خارک حاج باقری: سرخ تش باد

نظرآقا: وطن اول

کربلا: امام حسین (ع) حاج الله کرم کشفی : ایثار

آقای شهریاری علم بهتر است یا ثروت؟

هر دو لازم همدیگر هستند تا ثروتی نباشد اصلا علمی بدست نمی اید .

زمزمه شما در خلوت با خدای خویش؟

در اخر کار عاقبت به خیری

بهترین شهر ایران؟

مشهد

بهترین غذای ایرانی :

ماهی پلو

نظر شما در مورد معلم شهید اسماعیل رزمجو چیست؟

خدا رحمت کنه اسماعیل رزمجو همسایه ما بود و همیشه یاد دارم که فردی آرام بود با تبسم همیشگی و هیچوقت تند نمیشد و یا پرخاشگری ازش ندیدم روحش شاد و یادش گرامی

آقای شهریاری اوج خوشحالی شما در زندگی شخصی و در مدرسه چه زمانی است ؟

اوج خوشحالی ما در مدرسه به قولا به سرانجام رسیدن دانش آموزان ماست و خوشحالی ما زمانی است که ناراحتی کسی رو نبینم

چقدر ظهراب شهریاری درون منزل با ظهراب شهریاری داخل مدرسه متفاوت است ؟

خوب ما بیرون از خونه باید اقتدار بیشتری داشته باشیم ولی خوب همونجور که میدونید باید توی خونه ما اقتدار رو بزاریم کنار ( با خنده ) زن زلیل نیستم. اتفاقا بالعکس خیلی فردی کم کار در خانه هستیم و بسیار مسافرت هم میرم ولی خوب دیگه اقتدار خونه با کس دیگه است .

نظر شما در مورد نظراقا سلام چیه؟

از روزی که نظراقا سلام راه اندازی شد مرتب سر میزنیم و استفاده میکنیم از مطالب و بنظر من دوستانی هستند که بدون هیچ چشم داشتی دارند زحمت میکشند یعنی شاید ما که توی روستا هستیم قدرش رو ندونیم ولی خیلی ها دور از روستا هستند و لذت میبرند از اطلاعات درون روستا. واقعا دستشون درد نکنه. آقای شهریاری تا

حالا دانش اموزی رو کتک زدین ؟

خوب اگر بگم نه که دروغ گفتیم و چون وظیفه ما تربیت است و اگر ببینم که دانش آموزی خدایی نکرده از چارچوب آموزشیش خارج بشه مجبور میشیم که از تندی هم استفاده کنیم

آقای شهریاری تا حالا از دست معلم کتک هم خوردین ؟

من حقیقتا کتک که چرا خوردیم و همه میدونند که قدیم مثل امروز نبوده و الانم اصلا پشیمون نیستم البته تنبیه ما بیشتر بخاطر شیطنت بود نه درس .

آقای شهریاری رمز موفقیت شما به عنوان با ثباترین معلم مدرسه شهید مدرس در یک دوره چه بوده است ؟

اول که لطف دوستان بوده ما یک کادر بسیار همراه داریم و دوستانی که در این مجموعه کار میکنند خیلی هماهنگی خوبی با هم داریم بطوری که خدا رو شکر تا امروز حتی یک کش مکش هم با هم نداشته ایم و بهترین خاطرات رو در محیط آموزشی میگذرونیم در واقع ما همه دوست هسیتم نه همکار و احترام هم رو داشتیم در یک رابطه متقابل .

بزرگترین آرزو شخصی که در زندگی دارید؟

من حتی در سفر کربلا هم که بوده ام فقط عاقبت به خیری خواستم یعنی بزرگترین آرزوم عاقبت به خیری است انشاالله.

و در آخر ...

در پایان فقط میخواستم این نکته را یادآور بشم، معلمی یعنی خود سوختن یعنی خود را فدای دیگران کردن. ما افتخار مکنیم که در میهن خودمون خدمت میکنیم برای ما همه ی دانش آموزان یکسان هستند و انشالله که اگر خطایی از ما سر زده همه ی دوستان ببخشند