روستای نظرآقا-نظرآقا سلام

تهیه و تنظیم :  جاوید رضانیا - دانشجوی رشته علوم سیاسی  

چند روز پیش ماه حسین(ع) وصفر در این روستا رخت بر بست و تمام شد و رفت.پیام خودش را به شکل تعذیه.نوحه خوانی. سینه زنی .زنجیر زنی . نذر نذورات.وروضه خوانی که بیشتر توسط چهار نفراز وعاظ به مردم منتقل میشد همگی را سیراب و از فیض فیوضات و معنویات این ماه بهره مند کردند.

5 نفر شورا هم روی کشتی بدون موج وتلاطم و بی دغدغه قطار خالی را با سوت خود میرانند.

دهیارمحترم هم با چهره خندان با تلاش و جدیت کارهای عمرانی را در ادامه کارهای اقای نامی نظری دهیار اسبق ادامه میدهدایشان مشغول پارکی زیباجلوی صندوق قرض الحسنه ودبیرستان حجاب در غرب روستا در حال فعالیت با چند کارگرکه اهل این روستا نیستندطی طریق میکند. چندین نهال راهم درارامستان غرس کرده تاسایه ساری شودبرای مرده ها وزنده ها.

کشاورزان این روستا هم حال روز خوشی ندارند چون هم چون امسا ل به یاد ندارند جدول آبی حاج مهدی بدون آب را این هم در فصل زمستان

آنهای که زراعت گندم و جو با قیمت و هزینه بالا کشت کرده اند سرکی به سایت هوا شناسی حسین زیرایی میزنند آن هم اکثرا کلمه انشالله را برای 15 الی 20 روز آینده میدهد و نا امیدشان نمیکند. ولی آقای زیرایی نیک میداند مشکل کجاست.

جوانا ن روستا هم عده ای که در سال پنجم یا سوم راهنمایی که ترک تحصیل کرده اند حال روز خوبی دارند اکثرآ کسب کاری برای خود فراهم کرده و میتوانند خانه ای و وسیله ای و ازدواجی برای خود فراهم کنند. ولی عده ای که جهت کسب علم و دانش در وادی دانشگاه پا نهاده اند لیسانسی گرفته چون کاری پیدا نمیکنند الان تصمیم گرفته اند که با چوب فراوان نخل مرده گلخانه ایجاد کنند تا شاید....... راه درآمدی باشد.

بسیج هم بیکار ننشسته گاهی با جلسه حلقه صالحین مشتاقان را جمع و یکی دو تا مهندس کشاورزی میاورند و برای عموم و بخصوص جوانان جویای کار کلاس ترویجی در خصوص سم کود چینی که بازاررا پر کرده کلاس میگذراد.خودم در جلسه بودم که یکی از مهندسان میگوید قبلا که کود میدادید کاملا اشتباه بوده و بیایید به شکل ساندویجی کود به باغ هایتان بدهید اما افسوس ایشان مطلع نیستند که نصف نخیلات نظرآقا براثر عدم بحران مدیریت آب در مسولین ایستاده مرده اند و نصف دیگر به تدریج در حال جان دادن هستند.

و تا از قلم نیافتاده بگم عده زیادی از جوانان طالب و جویای کار در یکی از منازل روستا گرد هم آمدند تا شرکت بازار یابی به نام تجارت کهکشان که واقعا چه اسم زیبای وبامسمایی دارد که آدم را به آرزوها و توهم های پول های نجومی به وجد میاورد جذب تا شاید فرجی و روزنه ای حاصل شود طرف با زبان شیوا میگفت: که اگرسود تصاعدی باشد سر2ساله حقوق سالانه شما فوق هشتاد میلیون یا شاید بیشتر میرسد افرادی بودند که در همان مجلس به فکر خرید ماشین های آنچنانی بودند و آب دهانشان را قورت میدادن و میگفتند که همینجا شانس ما گل کرده. آخرگپ زن نه عاقل گوشگیر هم نه عاقل باشد؟

زیاد بحث کش ندم یه سری هم بزنیم به سالن ورزشی شب هنگام بود که رفتم آنجا و در رخت کن افراد بی تحرک و بیکار را لمیده دیدم که هر کدام جویای کاری بودن یکی از انها لب به سخن گشود و گفت: که من میخواهم پرورش مرغهای بومی در منزل بزرگ پدرم ایجاد کنم . شب بعد که آمد تا با تسبیح بزرگی همراه هست و ورد میخواند گفتم چه کردی رفیق؟ گفت دراینترنت که سرچ کرده ام بسی سرمایه بسیار لازم دارد و پشیمان شده ام.

راستی میدانی چند نفرمان به اندازه این اهنگر که تازه رحل اقامت گزیده وبه شکل بدوی زندگی می کند، مهارت داریم. طی 2 الی 3 ماه به اندازه سال شما درامد کسب می کند و می رود.

یادمان باشد افراد بی مهارت سربارجامعه هستند.