-
جمعه 1392/02/13
-
11:56
-
573 بازدید
امروز جمعه 13/2/1392 دومین روزی است که در دیار من ، نظرآقا
شاهد بارش باران (فضل و کرم خداوند) هستیم
این باران چون در گرمای تابستان است حال و هوای دیگری دارد
و چهره دیار من نظرآقا را شستشو داده و نو کرده است
در این جا فرصتی است که یادی از شعر قدیمی باران در دوران دبستان کنیم که همه ما از آن خاطره داریم .
از باران با ترانه
با گوهرهاي فراوان
مي خورد بر بام خانه
يادم آرد روز باران
گردش يك روز دیرین
خوب و شیرین
توي جنگل هاي گيلان
كودكي ده ساله بودم
شاد و خرم
نرمو نازك
چست و چابك
با دو پاي كودكانه
مي دويدم همچو آهو
مي پريدم ازلب جوي
دور ميگشتم ز خانه
مي شنيدم از پرنده
داستان هاي نهاني
از لب باد وزنده
رازهاي زندگاني
بس گوارا بود باران
وه چه زيبا بود باران
مي شنيدم اندر اين گوهر فشاني
رازهاي جاوداني, پندهاي آسماني
بشنو از من كودك من
پيش چشم مرد فردا
زندگاني خواه تيره خواه روشن
هست زيبا, هست زيبا, هست زيبا
قيصرامين پور- روحش شاد
خدایا شکر ...
برچسبها: باران در روستای نظرآقا, دیار من نظرآقا, نظرآقا سلام, بارش باران, شعر قدیمی, دوران دبستان, بارش باران در نظرآقا,